فعلا این دانشجوها هم همچون من مجذوب کمک و راهنمایی اساتید علوم تربیتی هستند غافل از اینکه این به به و چه چه ها آغاز اشتباه است. نمی دونم یعنی کسی هست که واقعا به جایی برسه که من رسیدم. فکرایی بکنه که من می کنم؟
راستش اونقدر سوال از توی دفاعش برام به وجود آمده بود که نگو... اما از آنجا که عهد کردم که انتقاد نکنم چیزی نگفتم و دفترچه ام را توی کیفم گذاشتم. اما دکتر بابلیان موقع سوال داورها گفت در جمع ما دانشجوهای دکتری علوم تربیتی هم هستن که شاید نظری داشته باشند. راستش حرف زدن با دکتر بابلیان برام آموزنده است چون یکی از استادانی است که علوم تربیتی نخوانده ولی در عمل آموخته. من هم دو تا از سوالهام رو پرسیدم. جالب این بود که در یک سوال از پرسیدم که در عنوان پژوهش نام دوره راهنمایی تحصیلی برای چی آمده وقتی این الگو اصلا هیچ جاش اشاره به راهنمایی نداره. دانشجو گفت خودم معلم راهنمایی بودم دوست داشتم توی راهنمایی باشه. منم گفتم نمیشه که دوست داشته باشی باید جامعه ات راهنمایی باشد. این وسط انتظار نداشتم که پاسخی به نظرم از نوع ماست مالیزیشن از استادم دریافت کنم. جالبه این سوال درست مشابه سوالی بود که خود ایشون در یک جلسه داوری از دانشجو پرسید که چرا الگوی برنامه درسی مجازی در دانشگاه را عنوان دادی و در متن هیچ جایی هیچ شاخصی نیست که این را نشان بدهد. جالبتر اینکه به نظر من اون پژوهش مصاحبه هایی در مورد آموزش مجازی در دانشگاه داشت و همه داده ها از آوزش عالی بودند.
چی شده که استادی که بسیار قبولش دارم یه جا اونقدر عمیق و دقیق توی موضوع میره و یه جا اینقدر سطحی آب میبنده توی پایان نامه؟؟؟
تعارض!!! من امروز درس بسیار بدی گرفتم. فرق می کنه که جای مشاور بشینی یا داور. عدالت بسته ب جایگاه است!!!
اما آرزومه دانشجوی دکتر بابلیان بشم. خیلی آدم بزرگیه. مدرس بسیار بزرگمنشیه.
تازه یک اتفاق بد هم تازه یادم افتاده. من قبلا توی جلسه سیگ آموزش ریاضی از مصداقهای پایان نامه های مشکل دار از نوعی که علوم تربیتی باعث از بین رفتن دانش میان رشته ای آموزش ریاضی شده عنوان پایان نامه دانشجوی امروز را بردم و آنهم جلوی دکتر بابلیان!!!
یه چیز دیگه هم اعتراف کنم. وقتی امروز دیدم اعضای تیم داوری به ایشون نمره ماکس دادن اول خودم را جای اونها گذاشتم و به نظرم آمد اگر من داور بودم این پایان نامه را غیر قابل قبول می دانستم. بعد یاد دفاع خودم افتادم و اینکه کاش اونموقع هم کسی به من ایرادام رو می گفت تا فکر نمی کردم خیلی استعداد دارم و اگر دکترا نگیرم حیف می شم.
کاش امروز دکتر بابلیان بهم نمی گفت دانشجوی دکتری علوم تربیتی. احساس سنگینی عجیب و تنفر زیادی از این عنوان دارم. اما کلا از این که یه بار دیگه تو جمع آموزش ریاضیا بودم خوشحالم.